دیجی کتاب | بزرگترین و معتبرترین منبع دانلود کتاب های دانشگاهی، آموزشی و رمان
دیجی کتاب دانلود کتاب روزگار سپری شده مردم سالخورده جلد اول محمود دولت آبادی PDF را برای شما عزیزان آماده کرده است. رمان «روزگار سپری شده مردم سالخورده» اثری مفصل و پرجزئیات از محمود دولت‌آبادی است که درباره دو نسل صحبت می‌کند. جلد اول این کتاب، با عنوان «اقلیم باد»، داستان مردمان روستای کلخچان را روایت می‌کند. روستایی که در دل کویر قرار گرفته و هیچ رنگی از آبادانی ندارد. شخصیت اول داستان، عبدوس، نقش اصلی را ایفا می‌کند و بیشتر روایت‌ها از زبان او نقل می‌شود. جزئیاتی که دولت‌آبادی به تصویر می‌کشد، نشان‌دهنده دقت و ظرافت نویسنده در مشاهده و بیان است. برای خرید و دانلود کتاب های بیشتر همراه دیجی کتاب باشید.
معرفی جامع کتاب روزگار سپری شده مردم سالخورده جلد اول محمود دولت آبادی
عبدوس، پسری که در سنین کودکی پدرش را از دست داده، مسئولیت سنگین زندگی خانواده را بر عهده می‌گیرد و شغل پدرش، سلمانی، را ادامه می‌دهد. اما این شغل چیزی نیست که او آرزوی آن را در سر داشته باشد. داستان با مرگ دردناک کودکی به نام سامون آغاز می‌شود، مرگی که غم قحطی و نداری را از همان ابتدای روایت به جان خواننده می‌ریزد. این شروع غم‌انگیز، بلافاصله خواننده را با فضای سرد و سخت زندگی در روستای کلخچان آشنا می‌کند و عمق دشواری‌های زندگی شخصیت‌های داستان را به تصویر می‌کشد. عبور از این لحظات تلخ و تلاش برای زنده ماندن در شرایطی که امید کمی به آینده وجود دارد، محور اصلی داستان را شکل می‌دهد و نشانگر سرسختی و تلاش بی‌پایان انسان‌ها در مواجهه با مشکلات زندگی است. دولت‌آبادی با دقت و ظرافت، جزئیات این داستان را ترسیم می‌کند و خواننده را به دنیایی پر از چالش و غم فرو می‌برد.
مقدمه ای بر کتاب روزگار سپری شده مردم سالخورده جلد اول محمود دولت آبادی
این جلد تنها یک داستان شخصی نیست، بلکه یک غمنامه نمادین و داستانی جمعی است که به اوضاع اجتماعی و فرهنگی زمانه خود پرداخته است. دولت‌آبادی با اضافه کردن عناصر سوررئالیسم به داستان، فضایی خاص و متفاوت به آن بخشیده است. همانند سایر آثار دولت‌آبادی، این کتاب نیز به مسائل اجتماعی و فرهنگی توجه دارد و فقر و اختلافات فرهنگی را به خوبی نشان می‌دهد.
خلاصه کتاب روزگار سپری شده مردم سالخورده جلد اول محمود دولت آبادی
همه ی نحسی ها با عر عر آن کره خر وامانده شروع شد. کره خری که بابام مرغ و نه تا جوجه هاش را باش تاخت زده بود، کره خر غرشمال ها. هنوز آفتاب نزده بود که در خانه مان را زدند. عمه ت خورشید رفت پشت در و خبر آورد که دده ی کلو آمده رد بابام برود سر حاج کلو را بتراشد. من زیر لحاف بودم. کرسی داشتیم. بابام نشسته بود پای سماور
روزگار سپری شده مردم سالخورده pdf
جملات روزگار سپری شده مردم سالخورده
نقد کتاب روزگار سپری شده مردم سالخورده
دانلود رایگان کتاب روزگار سپری شده مردم سالخورده
خلاصه کتاب روزگار سپری شده مردم سالخورده
- The file download link will be displayed immediately after payment.
- The download link will also be sent to your email, so enter your email carefully.
- An email may have been sent to your Spam or Bulk email folder.
- Contact us if you could not download the file for any reason.
