دانلود کتاب عشق‌های خنده دار میلان کوندرا PDF

معرفی جامع کتاب عشق‌های خنده دار میلان کوندرا

این کتاب شامل هفت داستان کوتاه با عناوین زیر است: «هیچ‌کس نمی‌خندد»، «سیب طلایی میل ابدی»، «بازی اتواستاپ»، «ضیافت»، «بگذارید مرده‌های پیر جا را برای مرده‌های جوان باز کنند»، «دکتر هاول پس از بیست سال» و «ادوارد و خدا». هر هفت داستان دارای پس‌زمینه عشقی هستند. این عشق‌ها با تصادفات و رویدادهای ساده‌ای به سویی کاملاً متفاوت هدایت می‌شوند. برای مثال، داستان «هیچ‌کس نمی‌خندد» در مورد پسری است که به شوخی وارد یک مسئله جدی می‌شود و این مسئله تمام زندگی او را تحت تاثیر قرار می‌دهد. یا داستان «بازی اتواستاپ» در مورد دختر و پسری است که از روی شوخی وارد یک بازی می‌شوند که فرار از آن امکان‌پذیر نیست. هر داستان به طور جداگانه به تحلیل و بازنمایی روابط انسانی می‌پردازد و نشان می‌دهد که چگونه عشق و روابط انسانی می‌توانند پیچیدگی‌های زیادی داشته باشند و گاهی به طرزی مضحک و خنده‌دار به نظر برسند. این روایت‌ها باعث می‌شوند که خواننده به عمق احساسات و روان‌شناسی شخصیت‌ها پی ببرد و به اهمیت شناخت متقابل در روابط انسانی پی ببرد.

خلاصه کتاب عشق‌های خنده دار میلان کوندرا

دختر واقعاً دوست نداشت که در طول سفرشان (مرد جوان همیشه ساعت‌ها بدون توقف رانندگی می‌کرد) مجبور شود به مرد جوان بگوید که برای لحظه‌ای کنار درختی بایستد. همیشه از اینکه مرد جوان با تعجبی ساختگی از او می‌پرسید که چرا باید توقف کنند، عصبانی می‌شد. می‌دانست که عفتش احمقانه و قدیمی است. بسیاری از اوقات، سرِ کارش متوجه می‌شد که دیگران او را به خاطر عفتش مسخره می‌کنند و عمداً تحریکش می‌کنند. همیشه از این فکر که سرخ شود، پیش‌تر سرخ می‌شد. همیشه دوست داشت مانند اکثر زنان دور و برش با بدنش احساس راحتی کند. او حتی برای این خود ادراکی، روشی اختراع کرده بود: او با خود تکرار می‌کرد که هر فردی، در زمان تولدش، یکی از میلیون‌ها بدن ممکن را دریافت می‌کند، همان‌طور که ممکن است از میلیون‌ها اتاق یک هتل غول‌آسا، تنها یکی از آن‌ها را دریافت کند. در این صورت، بدن چیزی شانسی، غیرشخصی، از پیش آماده و عاریه‌ای خواهد بود. دختر این مسئله را به روش‌های مختلف با خود تکرار می‌کرد؛ ولی هیچ‌گاه نتوانست آن را باور کند. دوگانگی نفس و بدن برای او بیگانه بود. او خیلی با بدنش یکی بود؛ به همین دلیل بود که همیشه برایش مضطرب می‌شد.